سايت زوج يابي خواستگاري (‌پيـونـد) وابسته به موسسـه پيـونـد پـايـدار ايـرانيـان ::: خدمات حرفه اي و كاملاً رايگان (بدون اخذ حتي يك ريال حق عضويت) +++ محيطي امن و بستري سالم براي انتخاب همسر هم كفو و متناسب براي ايرانيان +++ ‌مختص به ازدواج دائم ، همراه با نظارت دقيق بر عملكرد كاربران و برخورد قاطعانه با كساني كه قصد دوستي و يا ازدواج موقت داشته باشند (اخراج از سايت و بلوك آيپي) +++ عدم افشاي هويت كابران (به هيچ عنوان اطلاعات هويتي افراد اخذ نمي گردد كه بخواهد افشا شود) +++ بانك سوالات جامع و كاملاً كاربردي سايت به منظور كمك به شناخت سريع و مناسب افراد از يكديگر +++ سيستم جستجوي بسيار پيشرفته و تفاهم محور سايت براي كمك به يافتن همسر هم كفو و متناسب با خصوصيات و انتظارت دلخواه (با امكان جستجوي قريب به 90 ويژگي و خصوصيت مورد نظر) +++ كتابخانه و بانك مقالات بسيار مفيد و كاملاً كاربردي سايت براي كمك به افزايش آگاهي و اطلاعات جوانان ارجمند در موضوع ازدواج و انتخاب همسر +++ طراحي و تدوين الگوي ازدواج الكتروسنتي با هدف كمك به حل مشكل انتخاب همسر جوانان و برقراري ارتباط سالم و خانواده محور زوجين (منطبق بر آميزه هاي ديني و عرفي و مقبول نظر والدين و خانواده ها) +++ كمك به كم شدن ارتباط ناسالم و دوستي هاي خياباني و اينترنتي +++ ارائه راهكارهاي  ساده و كاملاً اطميمنان بخش (الگوي ازدواج الكتروسنتي) براي ايجاد شناخت صحيح و ارتباط سالم و خانواده محور زوجين +++ دعوت جوانان به پرهيز از تماس تلفني و ديدار خصوصي در خارج از محيط خانواده ها با تشريح معايب و سوء استفاده هاي محتمل در اين قبيل ارتباطات (حتي اگر تحت عنوان آشنايي جهت ازدواج صورت پذيرد) +++ معرفي مراكز مشاوره معتبر و رسمي براي اخذ مشاوره هاي تخصصي در رابطه با ازدواج و انتخاب همسر +++ تقديم هداياي ازدواج به زوج هاي جواني كه از طريق سايت زوج يابي خواستگاري (پيـونـد)‌ موفق به يافتن همسر هم كفو و متناسب خويش گرديده اند. . . . و من الله التوفيق

همسریابی 100% رایگان. سایت همسریابی پیوند. کاملا رایگان  

  فهرست

 
 سامانه ازدواج الکتروسنتی پیوند
 پیوندهای موفق
 مقالات خواستگاری و ازدواج
 مقالات زندگی زناشویی
 احادیث ازدواج
 پندهای زندگی
 مراکز مشاوره ازدواج
 محرمانه با عروس و داماد
 معرفی کتب مفید مرتبط با ازدواج + بهمراه خلاصه برخی از کتابها
 مایحتاج ازدواج
 
 سوالات جلسه خواستگاری
 

 جستجوی سریع

 
 

21
1.4K
add_circle_outline اندازه فونت remove_circle_outline


انواع عشق (عشق‌های نالایق و عشق لایق)


1- عشق سلطه گر
2- عشق نو (تازه)
3- عشق نیاز
4- عشق فراق
5- عشق لایق

«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
1- عشق سلطه گر
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
در این نوع اظهار علاقه ، عاشق معشوق را به بردگی می‌کشد. دائم به او امر و نهی می‌کند تا دقیقا آن شود که او می‌خواهد. همواره خود را به معشوق ترجیح میدهد و توجهی به درخواست و نیازهای او ندارد. دائم خود را بر او تحمیل میکند و در برابر مخالفت او ، بلافاصله تهدید می‌کند. خلاصه چنین فردی ،‌ معشوق خود را یک قربانی می‌داند که باید به دلیل خودخواهی‌هایش، او را برده‌ی خود می‌بیند.
چنین عشقی بیمار است و در حقیقت ، معشوق امکان یا ابزاری برای ارضای خواسته‌های عاشق شمرده می‌شود. همین‌که فرد عاشق به رضایت برسد، ‌دل زده از معشوق فاصله می‌گیرد. بنابراین در عشق سلطه‌گر، معشوق به خودی خود ارزشی ندارد.
مثال: پسر همین که از دختر جواب منفی شنید، به صورت او اسید پاشید و او را نابود کرد. این‌ها همان بچه‌های کوچکی هستند که قبلا با عروسک سرگرم می‌شدند و حالا بازیچه‌ی آنان انسان‌های دیگرند.
در واقع این عشاق، ‌کودکانی هستند که اسباب بازی هایشان بزرگتر شده است. بسیار دیده می‌شود که کودکان اسباب بازی‌های خود را به همه کس ترجیح می‌دهند و آن را از خود جدا نمی‌کند و همین که از اساب بازی دل زده شدند، اساب بازی را خراب می‌کنند و در نهایت آن را دور می‌اندازند. در این عشق ، معشوق اسباب بازی است در حالیکه به قول امام صادق(ع)، « عشق (واقعی) یعنی ترجیح دادن محبوب بر خویش.»
وقتی یک ارتباط عاشقانه ، به تحمیل ، تهدید و خشونت آمیخته شد. ارتباطی بیمار و فاسد خواهد بود که به سرعت نابود خواهد شد.
افراد زیاده خواه، اغلب این گونه عاشق می‌شوند یعنی از همان آغاز ارتباط ، دستور می‌دهند، تعین تکلیف می‌کنند و در هر کاری دخالت می‌کنند و خلاصه در جست و جوی اریکه‌ی حکومت هستند ، به‌طوری که هیچ حریم خصوصی و فردی را برای فرد مقابل خود قائل نیستند. حتی رازهای شخصی او که هیچ ارتباطی به دوستی و ارتباط آنها ندارد – اسرار فامیلی و خانوادگی – را پرس و جو میکنند. بدین ترتیب همه‌ی وجود او را غارت می‌کنند، به‌طوریکه حق نخواهد داشت بدون اجازه ، آب بخورد! معشوقِ ناتوان و ذلیل هم برای اثبات عشق و وفاداریِ خود، دائما باید اوامر او را اطاعت کند. تسلیم بی چون و چرا در روابط اجتماعی پایانی نافرجام خواهد داشت. عشق سالم ، سازنده است نه سوزنده.
این نوع رابطه‌ی عاشقانه ویرانگر است و عاشق ، دیوانه ای غارتگر که در نهایت یا تهدید به کُشتن می‌کند یا تهدید به خودکشی. در این عشق ، عاشق ، فرعون و معشوق ، برده‌ی اوست. هرگونه مخالفت معشوق، عاشق دل خسته را به قاتلی دیوانه تبدلی می‌کند. فیلم سینمایی «قرمز» نمونه ی خوبی برای توضیح این بخش است.
این افراد معمولاً محبوب را مقصر و مسئول دل‌باختگی خود قلمداد می‌کنند و به‌همین دلیل،‌ مجازات و بد‌رفتاری با او را مجاز می‌دانند. آنها دائم تکرار می‌کنند، « تو مرا به خود وابسته کرده ای، بنابراین حالا باید جورش را بکشی و مسئولیت این وضیعت را قبول کنی». آنها بدین‌گونه رفتارِ ناپسند خود را توجیه می‌کنند. قافل از اینکه هرکسی مسئول اعمال و احساس خود است. وقتی ما نگه‌داریِ عنانِ احساس خود را نداریم، چگونه می‌توانیم پاسخی سنجیده برای احساس دیگران داشته باشیم. خلاصه، این عشاق بسیار پردردسر و آزاردهنده اند.
راه نجات معشوق در این‌گونه روابط تنها پرهیز و دوری است. هنگامی که به زیاده‌طلبی‌های او پی برده شد و نشانه‌های خودخواهی این رابطه‌ی فاسد برملا شد، باید به سرعت از او فاصله گرفت.
مثال: باید به گونه ای که من می‌گویم عشق خود را به من ثابت کنی: اول اسم مرا با سیگار روی بدنت بسوزان! (پسری که مجبوبش را به اینکار وادار کرده بود.)

نشانه های این عشق:
الف- تهدید: به محض مخالفت با خواسته‌هایش تهدید آغاز می‌شود.
ب- تلافی و انتقام: با مشاهده‌ی ‌هرگونه خطایی از محبوب‌خود نه تنها قدرت بخشش نداد، بلکه به شدید‌ترین وجهی تلافی می‌کند، تا او ادب شود. این افراد، محبوب را همراه خود نمی‌بینند. بلکه حریفی در برابر خود می‌بینند که باید او را به زانو در آورند!
ج- عیحب جویی: این گونه افراد، دائماً ایراد می‌گیرند. آنها خواستارند که معشوق بر اساس میل آنها رفتار کند، بی خبر از اینکه تفاوت‌های شخصی و سلیقه ای ، امری کاملاً طبیعی است. آنها به سبب تا آگاهی که ریشه‌ی اصلی این رفتارها است، این حرفها را نمی‌فهمند و محبوب را کلافه و تا مرز پشیمانی از رابطه پیش می‌برند.
د- تحمیل: دائم تعیین تکلیف کرده و دستور می‌دهند. اعلب با «باید و نباید» حرف می‌زنند، دائم توصیه می‌کنند و خود را تحمیل می‌کنند.
ه- خودخواهی: خواسته های محبوب برای او اهمیتی ندارد و تنها خودش را مهم میداند و بس. تصمیم گیرنده است ، قهر یا آشنی می‌کند و هر کاری از جانب او مجاز است و محبوب حقی ندارد مگر اطاعت از او.
و- تحقیر: هرگز اجازهی تصمیم گیری نمی‌دهد و او را دست و پا چلفتی می‌داند که باید در قیومیت باشد و برایش تصمیم گرفته شود.
ز- زیاده‌ طلبی: آنها محبوب را به تمامی برای خود می‌خواهند به طوری که تمام نقش‌های او را می‌گیرند یعنی فرزند بودن یا خواهر، برادر و دوست بودن، حتی شغلش را هم از اون می‌گیرد و اگر یار او به پدر یا مادرش توجه کند، بلافاصله حسادتش گل می‌کند و می‌گوید چرا آنها را به من ترجیح دادی؟ و به این شکل ، تمام روابط را تضعیف می‌کند. درصورتیکه ما برای خود و همراه با پدر و مادر و جامعه زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم تمام وجود خود را در خدمت یک نفر قرار دهیم و تنها متعلق به یک نفر باشیم.
نتیجه: کسی که «وجود محبوب» را برای خود میخواهد، زیاده طلب و غارتگر است و اغلب این افراد هیچ کسی را به جز خود قبول ندارند.
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
2- عشق نو (تازه):
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
هر مطلوبی در ابتدای به دست آمدن ، جاذبه ‌ی بیش‌تری دارد. که پس از مدتی این جذابیت کاهش پیدا می‌کند و به تدریج از بین می‌روند. این جاذبه به‌دلیل تازگی و نو بودن عشق است.
خانه، لباس، ماشین، ‌دوستی همه در زمانی که جدید هستند و تازگی دارند، جاذب هستند، اما کم کم، بعد از تجربه‌ی آن‌ها ، این جاذبه از بین می‌رود.
این نوع عشق، تولد و مرگ دارد. تولد آن شروع ارتباط و مرگ آن گذر زمان در مدتی کوتاه است.
عشقی که علت آن صرفاً تازه بودن آن است و در گذر زمان می‌میرد.
« نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار»!
دو نوع جاذبه در هر فرد وجود دارد.
الف- جاذبه‌ی اولیه – چهره ، تیپ ، اندام– که صورت و ظاهر است.
ب- جاذبه‌ی ثانویه – نقاط قوت شخصیت و جایگاه اجتماعی ، تحصیلات و مهارت ها – که جاذبه‌ی سیرت است.
بعضی از افراد جاذبه‌ی اولیه‌ی بسیار قوی دارند. اما جذابیت‌های درونی که جاذبه‌ی ثانویه نام دارد، ‌در آنها بسیار ضعیف است. در‌این صورت جاذبه‌ی اولیه بدون پشتوانه می‌ماند. به همین دلیل، رابطه به سرعت دچار دل زدگی می‌شود. این افراد قدرت جذب سریع دارند، اما توانایی نگه‌داری این جذابیت را ندارند و هرگز نمی‌توانند ارتباطی طولانی و پایدار داشته باشند.
آقایان معمولاً به جاذبه‌ی اولیه و بعد به جاذبه‌ی ثانویه خانم‌ها توجه دارند، اما برخودر خانوم‌ها اغلب برعکس است. خلاصه اینکه هر عشقی یک اوج خواهد داشت که پس از آن، فرود آغاز می‌شود و به تدریج جذابیت آن فروکش می‌کند.
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
3- عشق نیاز:
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
تولد : شرایط بحرانی و نیازمند مرگ : شرایط عادی
این نوع از عشق در نیاز و احتیاج شعله ور می‌شود.
به لبخند آیینه‌ای تشنه ام به آغوش بی‌کینه‌ای تشنه‌ ام
خدایا نسیم نوازش کجاست کویرم سرآغاز بارش کجاست
اما همین‌که شرایط بحرانی و نیاز مقطعی فرد برطرف و اوضاع عادی شد، عشق او نیز فروکش خواهد کرد.
مثال: اگر به گرسنه‌ای که چند روز غذا نخورده است ، نان و پنیری بدهند، لذتی خواهد برد که در شرایط عادی نمی‌برد. جاذبه‌ی غذایی ساده برای فرد گرسنه، بسیار زیاد است، علت این جذابیت، مرغوبیت غذا نیست، بلکه نیاز فرد گرسنه است.
« آب خوش بی‌تشنگی ناخوش بُوَد.»
پرسش: تفاوت عشق و عادت را از کجا می‌توان فهمید؟
اگر دو لیوان آب را که ظاهراً شبیه هم هستند، به دو نفر بدهید، ‌برای کسی که تشنه‌تر است، آب، جاذبه‌ی بیش‌تری خواهد داشت. جذابیت افطار برای روزه دار در نوع غذای او نیست، بلکه از روزه داری اوست.
حال کسی که در کارش شکست خورده و در تمام روابط خانوادگی خود درگیر بوده است و کمبود محبت دارد، با اندکی توجه،‌ عاشق خواهد شد. پس علت این خودباختگی، جاذبه‌ی محبوب نبوده و با تغییر شرایط بحرانی و رفع نیاز،‌ عشق رنگ باخته و به تدریج کم رنگ و از بین می‌رود.
بنابراین در دوره‌ی نوجوانی که نیازهای عاطفی ظهور می‌کنند، از این نوع عشق بسیار دیده می‌شود.
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
4- عشق فراق
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
تولد: فراق مرگ: وصال
در این نوع عشق به محض اینکه اندکی تمایل و علاقه ایجاد شد با مطرح شدن بحث فراق، عشق و علاقه‌ی میان آن‌ها شعله ور می‌شود. این مورد کم کم به صورت یک روش «عشق پروری» درآمده است که بعد از اندکی ایجاد علاقه، از جدایی و فراق همیشگی سخن به میان آورده می‌شود تا دل محبوب را بلرزاند و این « ترسِ از دست دادن» شعله‌ی عشق را بیش‌تر بر می‌افروزد.
مثلاً، مواردی از این دست که می‌گویند، «می‌خواهم بروم خارج یا سرطان دارم شاید دیگر همدیگر را نبینیم.» و به این ترتیب کاسه کاسه از محبوب اشک می‌گیرند و به راحتی از یک محبت عادی،‌ عشقی جان سوز می‌سازند. در این خصوص، بعضی معتقدند که ازدواج قاتل عشق است،‌ قاثل این‌گونه عشق‌هاست. عشقی که با ترس از ناکامی قدرت می‌گیرد، زیرا هرچه ناکام‌تر باشند، عشقشان افسانه‌ای تر و قوی‌تر می‌شود!
نکته‌ی مهم: برای رها شدن از این ارتباط عشقی نباید یک‌باره از آن برید. چون فراق، ‌آتش عشق را شعله‌ورتر می‌کند. متاسفانه برخی از پدران و مادران که فرزندانشان عاشق شده است، با ایجاد فراق و از بین بردن ارتباط آن‌ها نادانسته به آتش عشق آن‌ها دامن می‌زنند و اوضاع را بدتر می‌کنند. راه حل درست در آغاز تفهیم شرایط است، آن‌هم از زبان یک فرد مقبولی که خود جوان است. هنگام تفهیم موضوع و شرایط، نباید به معشوق توهین کرد. حتی اگر او فردی فاسد باشد، برای عاشق مقدس است و با توهین نه تنها مشکلی حل نمی‌شود.
مثال: دختری 13 ساله که عاشق پسری 28 ساله شده بود، شرح حال خود را برای من چنین گفت، «پدر او فردی خشن بود و وقتی مشکل را فهمید، ‌واکشی بسیار خشونت آمیز نشان داد و برای جلوگیری از این ارتباط، او را با کمربند به شدت تنبیه کرد. بعد از مجازات، دختر را نزد روان‌پزشک برده و برای اون روزی 10 قرص آرام‌بخش گرفتند که مصرف کند تا خوب شود.»
در حالی‌که عشق با شلاق، توهین ، زندانی کردن و خوراندن قرص حل نمی‌شود.
پس چه باید کرد؟
پیشنهاد می‌کنم این کتاب (ارتباط سبز – دکتر ابراهیم میثاقی) را دوباره بخوانید و به پدران و مادرانتان نیز پیشنهاد کنید!
خانم «اینا گراو» (استاد جامعه شناسی دانشگاه بیلد آلمان) معتقد است که چاره‌ی مقابله با این عارضه، عشق ناکام تنها با فراموشی هرچه سریع‌تر آن امکان‌پذیر است.
«خانم گراو» در پژوهش خود 60 مرد و 103 زن در سنین بین 16 تا 33 سال را مورد بررسی قرار داد. او در پی این پاسخ بود که این افراد از چه زمانی دچار این عراضه شده اند و بعد چگونه با این تجربه کنار آمده اند؟ از بررسی پرسش نامه‌های وی میتوان پی برد که : زنان خیلی بیشتر از مردان به حالتهای افسردگی، ‌خود آزاری، حس انتقال جویی، و شک و تردید در تصمیم گیری هایشان دچار شده اند. اگرچه در بیشتر مواردی که جدایی دو طرفه بوده، عارضه‌ی محسوسی در برنداشته است. اما اگر جدایی یک سویه بوده ، عواقبی چون ناامیدی در یافتن عشق جدید به دنبال داشته است.
« پی بردن به رابطه‌ی پنهانی و خیانت زوج‌های رسمی و اعتیاد همسر ، باعث پیدایش این اندوه می‌شود و همانطور که مدت زمان بهبودی گره ‌های روانی را نمیتوان پیش‌بینی کرد، مدت زمانی که می‌توان بر اندوع زاییده‌ی چنین وقایعی فایق آمد نیز نامشخص است.»
عشق حقیقی هم در فراق و هم در وصال معشوق شعله ‌ور است، ولی عشق عادت‌گونه فقط در فراق به اوج می‌رسد و در وصال، هیچ شور و شوقی محسوس دیده نمی‌شود. با دوری از محبوب احساس می‌شود او از دست رفته است. پرسش این است که چرا عشق به شرط « نبود و غیبت معشوق » شعله ور می‌شود؟!
در این نوع عادت‌گونگی، باید به محبوب گفته شود به شرطی مورد علاقه هستی که «حضور نداشته باشی» چون در غیر این صورت احساس نسبت به معشوق عادی و تکراری می‌شود!
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
5- عشق لایق
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
تولد: شناخت تناسب مرگ: ندارد
این عشق، با تناسب میان شخصیت و موقعیت زن و مرد – سن ، تحصیلات، جایگاه اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و خانوادگی – برقرار و به‌ تدریج شعله‌ور می‌شود و به کمال می‌رسد.
دوستت دارم نه برای بردگی و اطاعت مطلق. (سلطه‌گر)،
دوستت دارم نه برای اینکه تازگی داری. (تازگی)،
دوستت دارم نه برای اینکه نمی‌توانم به تو برسم. (فراق)،
چه مال من باشی و چه نباشی. دوستت دارم.
تو را برای تو می‌خواهم نه برای خودم.
خودم را هم برای تو می‌خواهم نه برای خودم. اگر خوشبختی تو در حذف من از زندگی تو باشد، تو را ترک می‌کنم و گریان از فراقت و خندان از خوشبختی‌ات خواهم بود. من به تو می‌اندیشم و بس. «عشق لایق» بعد از شناخت ایجاد می‌شود و هرچه این شناخت کاملتر شود، پیشرفت عاطفی آن بیشتر خواهد شد. به بیان دیگر، نخست باید مقبول بود تا محبوبیت ایجاد شود.
عشق، گلی بسیار گران‌بهاست که به گلدان نیاز دارد. گلدان عشق هم، شایستگی طرفین است. گل بی گلدان،‌هرچند که بسیار هم زیبا باشد، دو سه روزی بیش نمی‌پاید. بنابراین محبوبیت بدون مقبولیت جایگاهی ندارد و گل محبوبیت تنها در گلدان مقبولیت است که زنده می‌ماند.
«««««««»»»»»»»«««««««»»»»»»»
ویژگی های عشق لایق
1- شناخت واقعیت:
شناخت نقاط قوت و ضعف شخصیت و موقعیت محبوب.
بهترین روش ایجاد ارتباط اجتماعی و عاشقانه ، آن است که طرف مقابل را آنطور که هست دیده و پذیرفته، و شیفگی بر اساس معدل شخصیت او ایجاد شود. علاقه مندی به جنبه های صرفاً مثبت، غفلت از جنبه های منفی را موجب می‌شود و با ظهور یکی از نکات منفی به یک‌باره بیزاری بروز می‌کند. برای دست‌یابی به این منطور، مجموعه‌ی ویژگی‌های شخص مطلوب باید مورد بررسی قرار گیرد. با همه‌ی بدی‌ها و خوبی‌هایش و سپس او را دوست بداریم تا به قول معروف، « اجرش بیش‌از زجرش باشد.» متاسفانه این فرضیه رایج نیست و اجرا نمی‌شود. دورویی، آغاز آشنایی حاکم بر طرفین موجب می‌شود تا خود را با شخصیتی آرایش شده و مقبول به نمایش درآورند. یکی از مشکلاتی که خیلی زود بروز می‌کند این است که با گذشت زمان طرفین نمی‌دانند چگونه دروغ‌های خود را توجیه کنند. البته معمولاً زمانی حقیقت آشکار می‌شود که بسیاری از دست‌ها بسته است، ولی در این صورت هم از یک پاسخ کلیشه ‌ای رایج استفاده می‌شود، « چون تو را دوست داشتم و نمی‌خواستم تو را برنجانم و از دست بدهم، مجبور به پنهان کاری شدم.»
در چنین حالتی، بهترین روش آن است که محبوب آن‌قدر ساده لوح باشد که رضایت‌مندانه بپذیرد و دم برنیاورد، چون تضمیمنی نیست که باز هم دروغی دیگر گفته نشود. روشن است که ریشه‌ی دروغ گویی ناشی از حقارت و سودجویی است.
در میان 25 هزار مشاوره ای که داشتم حتی یک ارتباط عاشقانه ندیدم که با دروغ شروع شده و پایدار مانده باشد.
مثال: او هم از نظر مدرک تحصیلی و هم از نظر خانوادگی و ثروت ، از من برتر است. من برای اینکه از او کم نیاورم، مجبور شدم درباره‌ی مدرک، ثروت و خانواده ام به او دروغ بگویم. با این ذهنیت که اگر به دروغم پی برد، خواهم گفت برای اینکه او را از دستش ندهم،‌ چنین کردم.
دوستی میگفت: سعی کن دروغ نگویی اگر هم گفتی، یک مقدار نزدیک به حقیقت، دروغ بگو که دستت رو نشود! کسی که دروغ‌های بزرگ می‌گوید، یعنی از رسوا شدن نمی‌ترسد. پس این فرد، دروغ‌گوی حرفه ای و خبره‌ ای است.
میتوان حقیقت را پنهان کرد، ولی اگر گفته شد، ‌باید حقیقت باشد. به همین دلیل میتوان گفت: صداقت، به معنای دروغ نگفتن است، نه گفتن همه‌ی حقیقت».
باید واقعیت‌هایی را که اکنون یا بعد به او مربوط می‌شود، گفت و آن‌ها را که به اون مربوط نیست، نیازی به بیان نیست.

2- دومین ویژگی عشق لایق:
رشد و کمال در ارتباط اجتماعی تکامل می‌یابد. رابطه‌ی اجتماعی، باید افزایشی باشد نه فرسایشی.
مثال: از وقتی با اون دوست شده ام ، درسم بد شده است، همیشه دعوا داریم، اعصابم ضعیف و بی حوصله ام. ارتباطم با خانواده ام به‌هم ریخته است.
مثال مثبت: از وقتی باهم آشنا شدیم، خود را بیش‌تر شناخته ام. احساس می‌کنم به خدا و خانواده ام نزدیک‌تر شده ام.، در همه‌ی کارها پیشرفت کرده ام، پرانرژی و آرامش دارم. او واقعاً برای من مثل یک دانشگاه است. این ارتباط مانند یک دوپینگ در زندگی ام بوده است.

3- احترام و قدرشناسی:
جایگاه معشوق در «عشق لایق» آن‌قدر والا است که عاشق در نگاه به چشم او فروتنی می‌کند و همواره در برابرش در کرنش است. چون او را مقدس می‌بیند و همواره احترام و قدرشناسی متقابل بین آنها حاکم است. عشق و احترام هرگز از هم جدا نیستند و صمیمت در لباس احترام زیبا می‌شود. ما حتی وقتی لباسی را دوست داریم، حاضر نیستیم غباری بر آن بنشیند، پس چگونه ممکن است که دوست‌دار یکدیگر باشیم و به یکدیگر اهانت کنیم.
مثال: به معشوث خود زنگ زد و برای احوال پرسی گفت، «چه‌طوری خره؟» به او گفتم، «این چه شیوه ای است؟» او جواب داد، «ما باهم نداریم!» یعنی که صمیمی هستیم و این حرف‌ها بین ما عادی است.

4- از خود گذشتگی:
بدون هیچ نوع منت‌گذاری ، فداکاری مشتاقانه و ترجیح‌دادن محبوب.

5- احساس مسئولیت و توجه در حضور و غیاب:
عاشق همواره به معشوق می‌اندیشد و نسبت به او احساس مسئولیت می‌کند. یاد معشوق در لحظات زندگی عاشق جاری است و مایل است که مدام از معشوق مراقبت کند. ارتباط نیز مانند هرچیزی با ارزش به محافظت نیاز دارد. برای مراقبت از ارتباط باید روش‌های تاثیرگذاری را شناخت و مناسبترین آن‌ها را برگزید و به‌کار برد. براساس تحقیقات عده ای از محققان، مجموع روش‌های تاثیرگذاری افراد بر دیگران به بیست مورد تقسیم شده است.
این روش‌ها عبارتند از، «قول، پاداش، تهدید، تنبیه، زورگویی، بحث، انتظار،‌ آموزش، ترغیب، مذاکره ، فشار، ادعای تخصص ، اصرار ، انجام کار بدون چون و چرا ، دست‌کاری (دروغ‌گفتن ، گول‌زدن)، التماس ، خودشیرینی ،طفره رفتن ، رهاشدن.»


برگرفته از کتاب : ارتباط سبز – نوشته: دکتر ابراهیم میثاقی




Copyright  2009 - 2024   ZojYabi.com   All rights reserved.
کلیه حقوق این مجموعه متعلق به جامعه مجازی پـیــونـد (سایت زوج یابی) می‌باشد و هرگونه کپی برداری از آن ممنوع است.
 Sponsor by  PPII