|
|
3
146
add_circle_outline |
اندازه فونت |
remove_circle_outline |
چه پسرانی با دختر بزرگتر از خود ازدواج میکنند؟
انگیزه های ذهنی- روانی پسران برای ازدواج با دختران بزرگ تر
در جامعه امروز ازدواج هایی با فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگ تر بودن زن از مرد بسیار زیاد شده است. معمولاً مردها از اقدام به چنین ازدواج هایی انگیزه هایی دارند از قبیل؛ داشتن پشتوانه ای قوی در همه مسائل تا بتوانند روی نظر و فکرش حساب کنند و خود را به دست تجربه او بسپارند. گاه انگیزه دریافت محبت مادرانه هم این مردان را جذب زنانی می کند که فاصله سنی های چشم گیری با خودشان دارند.
به طور کلی افرادی که به ازدواج با زنی بزرگ تر از خود اقدام می کنند را می توان در چند گروه دسته بندی کرد:
** یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند؛ اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک بخواهند، اما آنها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه در باره گروه هایی این چنینی از مردان این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و… به همسرشان ابراز می دارند.
** گروه دیگر، مردانی هستند که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. این مردان برای اداره امور شخصی خود نیازمند کمک هستند؛ چراکه بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان استفاده می کنند و با شکست های پی درپی روبه رو می شوند. به همین دلیل عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب، همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که می توان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آنهاست.
** گروه سوم، را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب دارند و همواره در زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، زنان مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی خود اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند. در زندگی این مردان زن سالاری عمیقی حاکم است. افرادی که در این دسته قرار می گیرند با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.
ازدواج هایی که امروزه میان پسران کوچک تر با دختران بزرگ تر صورت می گیرد، مانند ازدواج زنان جوانی است که با مردان مسن تر با اختلاف سنی زیاد انجام می گرفته و می گیرد. معمولاً دلیل این ازدواج ها وضعیت خوب اقتصادی مردان است که زنانی حاضر می شوند با تفاوت سنی زیاد با آنها ازدواج کنند
انگیزه های مالی، اجتماعی و جمعیت شناختی روی آوردن جوانان به این نوع ازدواج
اما در کنار دلایل روان شناختی ازدواج پسران با دختران بزرگ تر از خود، باید به یاد داشت که انگیزه های دیگری نیز به تشویق پسران به این امر دامن می زند.
ازدواج هایی که امروزه میان پسران کوچک تر با دختران بزرگ تر صورت می گیرد، مانند ازدواج زنان جوانی است که با مردان مسن تر با اختلاف سنی زیاد انجام می گرفته و می گیرد. معمولاً دلیل این ازدواج ها وضعیت خوب اقتصادی مردان است که زنانی حاضر می شوند با تفاوت سنی زیاد با آنها ازدواج کنند. گرچه این قضیه همیشه استثنائاتی نیز داشته و گاهی ناشی از جهل خانواده ها بوده است.
همچنین پدیده ای که امروزه در مورد ازدواج دختران بزرگ تر با پسران کوچک تر شاهد آن هستیم، ناشی از بهم ریختگی بازار کار و درآمد برای زنان و مردان است. بیکاری مردان مسئله ای است که منجر به این مبادله اقتصادی و اجتماعی شده است؛ یعنی این مردان ترجیح می دهند با دخترانی که مسن تر هستند، اما شاغلند و یا به طور کلی دارای وضعیت اقتصادی خوبی هستند، ازدواج کنند. این همان مبادله میان سن و وضعیت شغلی و درآمد و مانند ازدواج مردان با دختران بسیار کوچک تر از خودشان است.
این نوع ازدواج ها در درازمدت به نفع زنان نیست؛ چراکه با توجه به از دست رفتن سرمایه فیزیکی زن نسبت به مرد، مرد این خانواده ها ممکن است مورد توجه قرار گرفته و زندگی بیشتر در معرض خطر است.
در میان این نوع از ازدواج ها شاهد تعداد زیادی از ازدواج هایی با فاصله سنی بسیار کم (مردانی که فقط 1 یا دو سال از همسر خود کوچک تر هستند) هستیم، که این دسته معمولاً بیشتر به دلایل جمعیتی به این نوع از ازدواج ها روی می آورند. در واقع انفجار جمعیتی دهه 60 و برهم خوردن نسبت های جنسی، باعث شده که دختران و پسران در این گروه های سنی، بعضاً به همسن همسری روی بیاورند و لزوماً نتوانند همسر مورد نظر خود را از بین دختران کوچک تر یا پسران بزرگ تر پیدا کنند. به همین دلیل در این میان برخی نیز دارای اختلاف سن یکی دو سال هستند و دختر از پسر بزرگ تر است. همچنین این دختران نیز بر همین اساس نسبت به این ازدواج ها تمایل نشان می دهند.
در واقع این ازدواج ها ناشی از بر هم خوردن نسبت های سنی، تحصیلی و شغلی جوانان دهه 60 است که امروزه در امر ازدواج خود را نشان داده است. اما وقتی این فاصله سنی از 3 و 4 سال می گذرد و بیشتر می شود و بعضاً به 10 و 20 سال هم می رسد، ناشی از همان مسائل اقتصادی و وضعیت برتر مالی دختر است که در واقع با فیزیک خوب پسر و سن کمتر وی مبادله شده است.
در این مبادله اقتصاد با سن و ظاهر، شاهد بازتولید همان وضعیتی هستیم که قبلاً در مورد دختران صدق می کرد و هنوز هم وجود دارد؛ یعنی دخترانی که به دلیل وضع مالی خوب یک مرد حاضر به ازدواج با وی با تفاوت سنی 20 و 30 سال می شدند و حتی حاضر بودند زن دوم شوند؛ مسئله ای که امروزه به پسران نیز تسری پیدا کرده است.
راهکارهای تداوم و پیشگیری از بروز اختلاف در این ازدواج ها چیست؟
در این گونه ازدواج ها باید به نکات زیر توجه کرد تا از بروز اختلاف و جدایی جلوگیری شود:
1. قدرت مدیریت را به مرد بدهید،
2. مردان خودساخته، می توانند مرکز ثقل خانواده باشند؛ اگر پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، به طوری که متکی به خود و خودساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچک تر باشد، باز می تواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده شود.
3. رضایت خانواده ها مهم است،
4. زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد،
5. سن مناسب برای این نوع ازدواج برای پسران در بالای 25 سالگی است.
قطعا اگر پسر هستید و در سن 21-22 سالگی به سر می برید و تصمیم دارید با دختری در سن 24-25 سال ازدواج کنید؛ در حال اقدامی پر چالش و خطرناک هستید. دختر و پسر در این مقطع سنی بسیار لجوج و منفعت گرا هستند. پسران در این سنین هنوز در حال و هوای نوجوانی به سر می برند، اما دختران در سن 24-25 سالگی وارد سن بزرگسالی شده و بلوغ فکری و عقلی شان تکمیل شده است، اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال در سال های بعد اتفاق بیفتد، مثلاً دختر 29 ساله باشد و پسر 26 ساله این تناسب و هماهنگی بهتر انجام می شود و اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی کمتر خواهد بود.
6. زن باید ادبیات آمرانه خود را تصحیح کند،
7. توجه و محبت مرد به زن ضروری است،
8. حفظ حریم مبتنی بر احترام،
9. مادر همسرتان نباشید،
10. صحبت همسرتان را قطع نکنید.
گردآوری: مجله اینترنتی زیگیل
منبع: مهرخانه
منبع: mybanu . ir
|
|