|
|
2
48
add_circle_outline |
اندازه فونت |
remove_circle_outline |
تفاوت همسران در سلیقه
یکی از ناهنجاریهایی که چند سال اخیر در جامعه آمار رو به رشد و نگران کننده ای پیدا کرده، طلاق و فروپاشی خانواده هاست و همین امر باعث نگرانی جوانهایی می شود که در آستانه ازدواج قرار دارند و به اصطلاح دم بخت هستند و خانواده ها را وادار می کند در انتخاب همسر برای فرزندانشان وسواس به خرج داده و حتی گاهی در این امر افراط کنند و با تعیین شرایط خاص پیش از ازدواج و گرفتن امتیازات ویژه و یا ایجاد تعهدات مالی سنگین مثل مهریه باعث تحکیم پیوند ازدواج فرزندشان شوند و احتمال بروز طلاق را کاهش دهند. ولی با توجه به همه ی این پیشگیریها و محکم کاریها باز هم متاسفانه آمار طلاق رو به افزایش است.
یکی از عواملی که تأثیر بسیاری در متشنج کردن فضای خانواده دارد و باعث بروز بسیاری از کشمکشها و اوقات تلخی هاست، اختلاف سلیقه و تفاوت علاقه هاست؛ طوری که اگر زن و شوهر یاد بگیرند در برخورد با این موضوع چه رفتاری پیش بگیرند بدون شک بسیاری از مشکلاتشان حل می شود و فضای خانوادگی مطلوبی خواهند داشت.
در این مقاله تلاش شده بصورت اجمالی و بسیار مختصر، ابتدا عوامل و علل اصلی بروز اختلاف سلیقه را مشخص کرده و سپس چند توصیه برای برخورد با این ناهنجاری پیشنهاد خواهد شد.
الف – یکی از عوامل بروز اختلاف سلایق، تفاوتهای فرهنگی بین زن و شوهر و خانواده های آنهاست.
برای روشن تر شدن موضوع لازم است در ابتدا معنی و مفهوم فرهنگ را بیان کنیم. فرهنگ یک فرد یا گروه و یا منطقه و قوم و قبیله مجموعه ای از عقاید و باورها، آداب و رسوم، آئین ها، عادتها و توقعات و انتظارات آن فرد و گروه است که درهمه ی عرصه های زندگی جلوه و بروز پیدا می کند.
مردم یک قوم یا اهالی یک شهر، به مرور زمان و در طول سالهای متمادی، عقاید و آداب و رسوم مخصوص به خود را پیدا کرده اند که این فرهنگ وابستگی کاملی دارد به نوع مذهب و آئینهای مذهبی، شرایط اقلیمی و جغرافیایی، نوع شغل غالب مردم، جنگها و کشمکشها و زدوخوردها و حضور عناصر نخبه و شخصیتهای برجسته آن منطقه حال فرض کنید هر کدام از زن و شوهر و خانواده هایشان وابسته به اقوام مختلفی مثل آذری، کُرد، لُر، خراسانی، بلوچ، خوزستان، گیلکی و یا مازندرانی باشند که هر کدام فرهنگها و آداب و رسوم و عقاید متفاوتی دارند و توقعاتی که هر کدام نسبت به دیگری دارند با هم فرق می کند و هر یک آداب و رسوم و رفتار و کردار مخصوص به خود را دارند.
به عنوان مثال در بعضی از مناطق و شهرهای کشور، مردم نمی پسندند، زن خارج از خانه کار کند و این را عیب و قبیح و نشانه ی ناکارآمدی مرد می دانند و برعکس در بعضی دیگر از نقاط مثال مناطق شمالی، زنها پا به پای شوهرانشان در مزارع و شالیزارها مشغول کار می شوند و بسیاری از مردها توقع دارند همسرانشان در امور خارج از خانه به آنها کمک کنند.
حال اگر زن و شوهری از این دو فرهنگ مختلف با هم ازدواج کنند می توان حدس زد درباره ی توقعات مرد از همسرش و یا اشتغال زن در خارج از خانه چه بحثهایی به وجود می آید.
موارد دیگری که غالباً در آستانه ی ازدواج باعث اختلاف نظر خانواده ها و احتمالاً ایجاد کدورت بین آنها می شود، مراسم و آئین های مربوط به ازدواج است که سلیقه های طرفین در مورد این آئین ها با هم متفاوت است. مواردی مثل شیربها، نوع و مقدار جهیزیه، رفتار طرفین در مدت نامزدی و دوران عقد و طرز رفتار با خانواده ی همسر و اجازه ی حضور و دخالت آنها در زندگی زناشویی، هر کدام محل بروز چالش و اختلاف سلیقه است.
البته این یک قانون کلی نیست و نمونه های زیادی وجود دارد که با وجود وصلت از دو فرهنگ متفاوت ،ازدواج موفقی داشته اند.
ب- یکی دیگر از عوامل بروز اختلاف سلایق و علایق بین زن و شوهر، تفاوت ماهیتی جنس زن با جنس مرد است.
زن و مرد (مذکر و مونث) علاوه بر اینکه از لحاظ جسمی و عضوی و زیست شناسی و آناتومی با هم تفاوت دارند، از لحاظ روانی، استعدادها، روحیات و خصلتها با هم متفاوتند. این اختلافها ناشی از عوامل جغرافیایی، تاریخی و احتماعی نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده است و ذاتی و طبیعی هر کدام از جنس مذکر و مونث است. البته این تفاوتها مطلقاً به اینکه زن یا مرد جنس برتر است و دیگری جنس پست تر و پائین تر مربوط نیست. بلکه قانون خلقت از این تفاوتها منظوری داشته و یکی از آنها اینست که پیوند خانوادگی زن وشوهر را استحکام بخشد. ولی همین تفاوتهای لازم و ضروری در هر کدام از آنها سلیقه ها و نیازهای مختلفی را ایجاد می کند که اگر مورد توجه طرف دیگر قرار نگیرد باعث بروز اختلاف خواهد شد.
پروفسور ریک – روانشناس – می گوید: «دنیای مرد با دنیای زن کاملاً فرق می کند. اگر زن نمی تواند مثل مرد فکر کند یا عمل نماید از این روست که دنیای آنها با هم فرق می کند .
برای مرد خسته کننده است که دائم پیش زنی که دوستش دارد بسر برد، اما برای زن لذت بخش است که همیشه در کنار مرد مورد علاقه اش باشد؛ خوشبختی از نظر مردها، بدست آوردن مقام و شخصیت قابل احترام در اجتماع است و خوشبختی برای یک زن بدست آوردن قلب یک مرد و نگهداری آن برای تمام عمر است؛ مردها وقت پیر می شوند احساس بدبختنی می کنند و چون تکیه گاهشان یعنی کارشان را از دست می دهند ولی زنهای مسن احساس رضایت می کنند چون بهترین چیزها را از نظر خودشان دارند، یک خانه و چندین نوه؛ » بررسی و مطالعه ی همین مقدار از تفاوتهای زن و مرد کافی است تا مشخص شود هر کدام از آنها سلیقه ها و نیازهای متفاوتی نسبت به هم دارند که باید به آنها احترام گذاشت.
ج- یکی دیگر از عوامل اختلاف سلیقه در خانواده ها، تفاوتهای شخصی و فردی است. تفاوتهای مثل میزان هوش، شجاعت، اعتماد به نفس، زیبایی، خوش تیپی، با نمکی، خوش اخلاقی و شاد و پر انرژی بودن.
این تفاوتها و میزان تأثیرشان در اختلاف سلیقه بین اعضای خانواده به قدری واضح است که نیاز به توضیح و ارائه شان وجود ندارد.
د- یکی دیگر از عواملی که باعث اختلاف در نوع سلیقه ها بین زن و شوهر می شود، گروه اجتماعی هر کدام از طرفین است.
اگر خانواده ی یکی از آنها کارگر و یا کارمند ساده باشند و خانواده ی دیگری متمول و ثروتمند و یا خانواده ی یکی از طرفین تحصیلکرده با سطح آگاهیها و مطالعات بالا باشد و خانواده ی دیگر از سطح تحصیلات و مطالعات کمتر برخوردار باشد، یکی از خانواده ها به راحتی بتوانند به سایر کشورها سفر کنند و خانواده ی دیگر حتی از شهر محل سکونتشان به ندرت خارج شوند و تفاوتهایی در این سطح و اندازه باعث بروز اختلاف در مواردی مثل نوع رفتار اجتماعی، لباس و پوشش و آرایش ظاهری و… آزادیهای فردی خواهد شد.
با بررسی عوامل و علل بروز و ایجاد اختلاف سلیقه بین زن و شوهر می توان فهمید که وقوع چنین معضلی غیرقابل اجتناب است، چرا که مهاجرت به شهرهای بزرگ یک ناهنجاری اجتماعی است که گریبانگیر همه ی کشورهای در حال توسعه شده و ما هم یکی از قربانیان این واقعیت هستیم، و زندگی خانواده های با اصالتهای قومی و بومی متفاوت در کنار هم و شهرهای بزرگ، خواه ناخواه، باعث ازدواج و وصلت بین خانواده ها می شود. اختلاف طبقاتی و تفاوت بین گروههای اجتماعی هم از دیرباز بوده و خواهد بود. از این دو مورد که بگذریم رفع تفاوتهای جنس زن و مرد و همچنین تفاوتهای فردی و شخصی در اختیار ما نیست بنابراین اختلاف سلیقه امری محتوم در زندگی همه انسانهاست.
با مطالعه مقالات بعدی نکاتی بیاموزید که با توجه به آنها می توان صدمات ناشی از این موضوع را به حداقل رساند.
منبع mybanu . ir
«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
بخش مقالات : همسریابی ( زوج یابی و انتخاب همسر ) ، خواستگاری و ازدواج
«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
تفاوت های همسران
ما زنان، تفاوت زیادی با مردان داریم. وقتی که میخواهیم سر صحبت را باز کنیم از موضوعیهایی کاملاً متفاوت و دور از مساله اصلی آغاز میکنیم. اما یک مرد موقعی با زنش حرف میزند که بخواهد افکار و نظرات اصلی خود را در رابطه با موضوع یا اقدامی بیان کند. اغلب مردها در حالی که با همسر خود صحبت میکنند، دارند حرف آخر خود را میزنند و یا نظر نهایی و قطعی زن را دریافت میدارند و براساس آن برنامههای اصلی و جدی زندگی خود را تنظیم مینمایند.
یک زن دوست دارد که درباره احساسات، علائق، برداشتها و آلام روحی خود صحبت کرده و بدینوسیله با تخلیه درونی به آرامش مورد نیازش دست یابد. برای مثال وقتی شما از شوهر خود سوال میکنید : «آیا مرا دوست داری؟» شما مطمئن هستید که او شما را دوست دارد، چون قبلاً به شما گفته است ولی از نظر عاطفی نیاز دارید که آن کلام را دهها بار، صدها بار و حتی هزاران بار دیگر بشنوید.
یک زن محبت خود را از طریق کلمات بیان میکند و انتظار دارد که از همان طریق نیز آن را دریافت کند. یک مرد عشقش را بهطور عملی بیان میکند، نظیر روابط جنسی، یا کار کردن و خرید وسایل زندگی و معمولاً بههمین صورت آن را میفهمد و دریافت میکند. یک زن خواستار ارتباط کلامی مثبت و محبتآمیز است، در حالی که شوهرش افکارش را در عمل بیان میکند و از اعمال و رفتار همسرش علاقه و محبت او را نسبت به خویش دریافت میدارد. پس آیا باز هم تعجبآور است که ما همیشه در روابطمان با شوهرانمان دچار مشکل میشویم؟
یک مرد نیاز به زنی دارد که همدرد و همدل وی بوده و در مسیر پرفراز و نشیب زندگی، همراهی قوی باشد. درک مردی که در کنارش زندگی میکنید و شناخت ویژگیهای او و پذیرش بیقید و شرط وی آنچنان که هست، عشقی عمیق و ارزشمند در قلب شما بهوجود میآورد که نتیجه آن رهایی از تنشها و فشارهای روحی و درگیریهای خانوادگی است. این عشق را با آزادی و لذت به شوهرتان ارزانی دارید تا او نیز شما را مانند ارزشمندترین موجود زندگیش بپذیرد. آن وقت ازدواج شما گرم و شیرین و لذتبخش میگردد.
عشق، محبتی است براساس معرفت.
گذشتن از خویش است و ایثار مطلوب بر محبوب.
روشهای کاربردی در ارتباط با همسران
الف – چگونه ارتباط خود را با شوهر خویش گسترش دهید.
یک عشق نمیتواند در شرایطی که بین زن و مرد فاصله ایجاد شده است شکل بگیرد و دوام یابد. پس چارهایی نداریم جز اینکه، شکافهای روحی را بین خود و همسرمان کم کنیم.
1- شنونده خوبی باشید.
2- او را نصیحت نکنید، بهخصوص در حضور دیگران.
3- شوهر خود را با دیگری مقایسه نکرده، از او ایراد نگیرید و تحقیرش نکنید.
4- چارچوب فکری و ذهنی شوهر خود را بشناسید و او را آنچنان که هست درک کنید.
5- نسبت به وضعیت روحی شوهرتان دقیق و حساس باشید.
6- در مورد مسائل مورد علاقه همسرتان اطلاعات کسب کنید و به آن احترام بگذارید.
7- زمینههای حرکت او را فراهم کرده و مانع رشد او نشوید.
8- زبان نگاه را بیاموزید و ارتباطهای غیرکلامی با همسر خویش را بیشتر کنید.
9- توقعات و انتظاراتی که از او دارید، محترمانه برایش بیان کنید و از او نیز چنین بخواهید.
10- هر روز بهانهای برای ایجاد نشاط و شادابی در خانه پیدا کنید.
ب- چگونه شوهر تندخوی خود را آرام کنید.
1- انصاف داشته باشید و صادقانه همهچیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.
2- بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.
3- در هنگام ناراحتی او، از وی انتقاد، گله و شکایت نکرده و او را محکوم ننمایید.
4- در جهت تأمین نظر وی طوری دوستانه صحبت کنید تا احساس امنیت درونی نماید.
5- به جای احساساتی شدن آرام باشید و از تندی و اشک ریختن بپرهیزید.
6- موقعیت خود را تغییر داده و مشکلات را در زمان و مکان بهتری مطرح کنید.
7- عقاید خویش را تحمیل نکرده و با آرامش و صداقت بگویید، در قلب شما چه میگذرد.
8- همچنان که دوست دارید از شما گذشت کنند، خود نیز بخشایش داشته باشید.
9- در مقابل رفتار تند شوهرتان، شکیبا و بردبار باشید. (این یکی از تواناییهای خاص زنان است.)
10- بر وی منت مگذارید و زحمات و ایثارهای خود را در زندگی به رخ او نکشید
منبع mybanu . ir
|
|